دکتر سعید حشمتی، استاد دانشگاه و مشاور کسب و کار
جنگ ۱۲ روزه اخیر میان ایران و اسرائیل، گرچه از منظر نظامی کوتاهمدت بود، اما تأثیرات روانی و اقتصادی قابلتوجهی بر فضای کسبوکار کشور گذاشت. ترس از بیثباتی، کاهش اعتماد مصرفکننده، اختلال در زنجیره تأمین و نوسانات ارزی، تنها بخشی از تبعات این تقابل نظامی بود که مستقیم و غیرمستقیم بر فعالیت بنگاههای اقتصادی سایه افکند.
در چنین شرایطی، اولین ضربه به کسبوکارهای کوچک و متوسط (SMEs) وارد میشود؛ بنگاههای اقتصادی که معمولاً منابع محدودی برای مدیریت بحران دارند و بیشتر به بازار داخلی وابستهاند. کاهش قدرت خرید مردم، افزایش هزینههای تولید ناشی از اختلال در واردات مواد اولیه، و بیثباتی در سیاستگذاری، منجر به کاهش سرمایهگذاری و رکود در بسیاری از بخشها شد. حتی کسبوکارهای دیجیتال نیز، با وجود مقاومت نسبی در برابر شوکهای فیزیکی، تحت تأثیر فضای منفی روانی و کاهش تقاضا و البته محدودیت های فضای اینترنتی قرار گرفتند.
با این حال، تجربه کشورهای درگیر جنگ و بحران نشان میدهد که حتی در دشوارترین شرایط نیز میتوان فرصتهایی برای تابآوری و حتی رشد شناسایی کرد. مشروط به آنکه با رویکردی راهبردی و چابک به مسأله نگاه شود.
10 راهکار پیشنهادی به کارآفرینان و مدیران کسب و کارها برای برونرفت از شرایط بحرانی:
1. تنوعبخشی به زنجیره تأمین: اتکای صرف به واردات از مبادی خاص، آسیبپذیری کسبوکارها را افزایش میدهد. باید با شناسایی تأمینکنندگان جایگزین، یا توسعه توان داخلی، انعطافپذیری را افزایش داد.
2. دیجیتالیسازی فرایندها: کسبوکارهایی که بر بستر دیجیتال فعالیت میکنند، در بحرانها تابآورترند. سرمایهگذاری در زیرساختهای آنلاین، فروش اینترنتی، دورکاری و خدمات غیرحضوری باید در اولویت قرار گیرد.
3. توسعه بازارهای منطقهای و همپیمان: در شرایط تحریم و بحران، تمرکز بر کشورهای همسایه و بازارهای همراستا میتواند بخشی از فشار بازار داخلی را کاهش دهد.
4. ارتقاء تابآوری مالی: مدیریت نقدینگی، کاهش هزینههای غیرضروری، و برنامهریزی برای ذخیره مالی اضطراری، حیاتی است.
5. تقویت سرمایه انسانی: آموزش مهارتهای جدید، توسعه توانمندی حل مسئله و مدیریت بحران در کارکنان، باعث افزایش بقای سازمان در شرایط سخت میشود.
6. اعتمادسازی و ارتباط مؤثر با مشتریان: در شرایط بحران، حفظ اعتماد مشتریان مهمتر از هر زمان دیگری است. شفافسازی، پاسخگویی و ارائه خدمات با کیفیت، سرمایه اجتماعی کسبوکار را تقویت میکند.
7. توسعه تفکر سناریویی و برنامهریزی بحران: هر کسبوکاری باید برنامه واکنش به شرایط اضطراری داشته باشد؛ از مدیریت نقدینگی گرفته تا حفظ زنجیره تأمین جایگزین.
8. افزایش انعطاف در مدل کسبوکار: تغییر موقتی یا دائم بازار هدف، کانال توزیع یا مدل قیمتگذاری، میتواند راهی برای حفظ بقا در شرایط ناپایدار باشد.
9. ارتقای سرمایه انسانی و رهبری در بحران: مدیران باید توانایی هدایت تیم در شرایط استرس بالا، تصمیمگیری سریع، و ایجاد انگیزه در کارکنان را در خود تقویت کنند.
10. سرمایهگذاری در ارتباط با مشتریان و وفاداری برند: در شرایط بحرانی، برندهایی میمانند که با مشتریان خود صادق، شفاف و همراه باشند.
در نهایت، تجربه این بحران نشان داد که دیگر نمیتوان صرفاً با تکیه بر مدلهای سنتی کسبوکار ادامه مسیر داد. انعطافپذیری، آیندهنگری و نوآوری، سه ضلع نجاتبخش برای بنگاههای اقتصادی ایران در شرایط پرتلاطم آینده خواهند بود.
در انتها چند توصیه کاربردی برای سیاستگذاران و مدیران دولتی دارم:
1. ایجاد سپر حمایتی هوشمند برای کسبوکارها: در شرایط بحرانی، باید بستههای حمایتی هدفمند (نه کلی و رانتی) برای حمایت از کسبوکارهای آسیبپذیر، بهویژه تولیدیها و خدمات ضروری، طراحی و اجرا شود.
2. تثبیت نسبی فضای اقتصادی: مهمترین خواسته کسبوکارها، پیشبینیپذیر بودن آینده است. سیاست ارزی، مالیاتی، گمرکی و انرژی باید حداقل برای یک دوره قابل پیشبینی تثبیت شود.
3. ایجاد زیرساختهای تابآور: از جمله اینترنت پایدار، سامانههای توزیع و حمل و نقل مقاوم در برابر بحران، و امنیت سرمایهگذاری حتی در شرایط جنگی.
4. شفافسازی اطلاعات و ارتباط مستقیم با فعالان اقتصادی: در بحران، نبود اطلاعات موثق بدتر از خود بحران عمل میکند. دولت باید پل ارتباطی شفافی با بخش خصوصی ایجاد کند.